پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

دختر رویایی مامان و بابا

پسر خاله ها

فرشته کوچولوی من، امروز 31 تیر سال 1392 ساعت 13:10 است .دیروز پسرخاله هات(پویا و پارسا) اومده بودن خونمون و تو باهاشون  کلی قایم موشک بازی کردی .اونا قایم میشدند و تو با پاهای کوچولوت دنبالشون می دویدی و خیلی سریع پیداشون می کردی و یه عالمه ذوق زده میشدی.هر کاری میکردن تو هم میخواستی انجام بدی .دیروز واسه اولین بار مجبور شدم بهت چیپس بدم آخه اونا می خوردن تو هم می خواستی تازه بستنی هم میخواستی با چوبش بگیری دست خودت و توی خونه بچرخی و بخوری.این روزها خیلی شیرین شدی .تموم بازیگوش هات واسم  دوست داشتنیه.من و بابایی با تموم وجود دوست داریم.بابایی دو ماه دیگه داره واسه دوره میره اصفهان و ما دلمون واسش خیلی تن...
4 شهريور 1392

دختر رویایی من

کنار آشنایی تو آشیانه میکنم                    فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه میکنم   دخترم ، تو را که میبینم لذت میبرم زیباتر از من شده ای ، قوی تر و حتی مهربانتر، چقدر خداوند مرا دوست دارد که با بودن تو من مادر شده ام. چقدر خوشحالم که تو هستی کاش بمانم و بزرگ شدن تو را ببینم. غمهایت را به من بگو تا من شادی با تو بودن را برایت بگویم.  تو شکوفا خواهی شد و من مطمئنم که از بادها و طوفانهای زندگی عبور خواهی کرد. من مطمئنم که تو میتوانی تحمل کنی چون به ...
4 شهريور 1392

لغات جدید

کلمه هایی که پرنیای عزیزم در ١٣ ماه و ٢٥ روزگی میتونه بگه: ١- بابا ٢-ماما ٣-به به ٤-به (بله) ٥-نه ٦- تا تا(تاب تاب) ٧- دده -٨اینا (ایناهاش) ٩- بوآ (پویا) ١٠-تو (توپ) 11-ناآ(ناز) ١٢- بابی ای(بابایی) ١٣- مامی ای(مامانی) ١٤- اوف(بوف) کارهایی که میتونه انجام بده(نفسسسسسسسسسسسس من) ١ - دست زدن ٢- رقصیدن ٣-اتل متل بازی کردن ٤- کلاغ پر بازی کردن ٥- نشان دادن چشم هاش ٦- ناز کردن   ...
4 شهريور 1392

دندون جدید

سلام دختر عزیزم امروز دوشنبه 20 رمضان ساعت 11:45 است و من طبق معمول سر کارم و دلم واسه زندگیم یه ذره شده.حداقل خوبیش اینه که فردا 21 رمضان و روز تعطیله و من میتونم کلی پیش دختر گلم باشم.دیشب متوجه شدم که دندونای نیش بالاییتم یک کمی در اومده الان 8 تا دندون بالا و شش تا پایین داری.می دونم داری دوران سختی رو پشت سر میذاری و دندونات خیلی اذیتت میکنن اما اینم میدونم که دختر من خیلی قوی تر از اینهاست و واسه دندوناش خیلی مامانشو اذیت نکرده.میدونی وقتی فکرشو میکنم که ورود تو به زندگی ما چقدر روح داده واقعاً ازت ممنون میشم .البته ما قبلاً هم با بابایی زندگی خیلی خوبی داشتیم اما الان یه جور دیگه است متفاوت از قبل، هدفمندتر، مستح...
7 مرداد 1392

بدون عنوان

سلام دختر مهربونم،   امروز ٢٢ تیر ماه سال١٣٩٢ , ساعت ١٣:٤٥است و من دوست دارم یه وبلاگ که شایسته دختر خوب و دوست داشتنی مثل تو باشه واست درست کنم. الان من محل کارم هستم و دلم واسه دخترم یه ذره شده.دارم ثانیه شماری میکنم که هرچه زودتر بیام خونه و ببینمت.این روزا پرستارت رفته مسافرت و تو پیش خاله هات میمونی.وقتی میام که ببرمت کلی خوشحال میشی آخه عاشق بیرون رفتنی و دیگه حاضر نیستی یک لحظه هم توی خونه بمونی.معمولاً توی مسیر برگشت به خونه روی صندلیت خوابت میبره و مامانی کلی افسوس میخوره که دیگه نمیتونه باهات بازیکنه،بغلت کنه،ببوستت و کلی باهات خوش بگذرونه.دختر گلم به زودی عکس هاتم توی وبلاگت میذارم.اینو بدون که مامانی و باب...
31 تير 1392